مدتیست که دارم تو خوابم. چطوری مودبانه بگمش؟ خوب راهی برای مودبانه گفتنش وجود نداره: دارم تو خوابم با استادم لاس می‌زنم!

  ولی دیشب بعد از چندین هفته خواب F1 رو دیدم. خواب دیدم با استادم رفتیم کافه و داریم حرف می‌زنیم درباره‌ی بستر اقلیمی بوشهر و این که چطوری می‌شه طراحی معماری موثری براش انجام داد، که یهو F1 اینا وارد می‌شن. F1 لباس خیلی خیلی عجیبی پوشیده بود. یه نیم تنه‌ی مشکی با پیرهن و شلوار گشاد توری صورتی. در کل تمام بدنش پیدا بود و باعث شد ناخودآگاه بگم:« برادرم، حجابت!»

  F1 خیلی خوش مشرب بود، منم اوکی بودم، ولی در آخر. اون فقط یکی بود مثل بقیه. نه فوق‌العاده بود و نه دوست‌داشتنی. یه انسان بود. یه انسان که مث تن‌ای ارزون قیمت لباس پوشیده بود. :|

خیلی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Soon Delete خدمات تخصصی روانشناسی و مشاوره آفتاب نما ای آهن گیوه کلاش مهدرمان اموزشات بازی نرم افزار ها و کمک به حل مشکلات مراحل بازی با نوشتن نفس می کشم